Monday, September 17, 2007

hope


let's go further!

NOKIA 1100

اینا رو دیدین که ژیان شونو می­رن تو طرح تعویض خودروهای فرسوده عوض می­کنن پراید می­گیرن بعد همش غر می­زنن می­گن این چه ماشینیه همون قبلی بهتر بود؛ منم که الآن گوشی مو عوض کردم همون حس رو دارمو خوشا چراغ قوه 1100یادش به خیر اون موقع ها که با گوشی مون فوتبال بازی میکردیم

Thursday, September 13, 2007

inspiration

you’ve got to find what you love and as this is true for your work as it is true for your lovers.your works is gonna fill large part of your life and the only way to be truly satisfied is to do what you believe is a great work and the only way to do a great work is to love what you do. If you haven’t found it yet keep looking and don’t settle.

Steve Jobs
CEO of Apple & Pixar
Commencement speech for the graduates of Stanford University in 2005

عنوان نداریم

يكي از بزرگترين مشكلات تايپ فارسيه كه اگه تايپ فارسيم خوب بود اينجا هرروز يه پست جديد بود

بگذريم( يا بگزريم نمدونم يادم رفته) اين هم يك نمونه از پاك شده هاي حافظه ماست يك زماني حافظه ام خيلي بهتر از اين حرفا بود اما نمدونم چرا جديدتر ها حتي براي صحبت كردن فارسي هم بعضي كلمات يادم مي ره حالا چه برسه به اين كه ما ميخوايم امتحان تافل هم بديم و تافل آي بي تي !!!! هم اسپيكينگ! داره اون هم از نوع اينتگريتد! البته فكر مي كنم بخشي از همين فراموشي ها ناشي از زبان خوندن چون بنا به نظريه بقاي زبان اگر از يه زبان به مغزت اضافه كني از يكي ديگه كم مي شه.

ماه رمضون شروع شد و بماند كه ما اصلا تو حسش نيستيم و بسي سخت بر ما آيد روزه گرفتن ....

پس فردا هم انتخاب واحد داريم و اتفاقا تو حس اون هم نيستيم

ولي جديدا به اين نتيجه رسيدم زبان خوندن خيلي حال مي ده و ما از الآن برنامه بلند مدت بعدي را براي زبان فرانسه تنظيم كرديم.... بالآخره بايد بفهميم اين همه آهنگ فرانسوي رو هاردمون چي دارن تف ميدن. ميدونم از اين افق بلندي كه من در ياد گرفتن يك زبان جديد دارم(فهميدن آهنگ هاي فرانسوي رو هاردم) ذوق زده شدين...

ولي خداييش خيلي باحالن.... حالا يكي شو براتون آپلود ميكنم شاید شما هم رفتین ذنبال فرانسوی...واسه دانلوذش اینجا رو کلیک کنید

Saturday, September 8, 2007

something like life

There have been times when I've seen something so powerful; the tears begin to fall before the emotion even registers. It's during those times that I fall back on memories. The difficult experiences in my life make every other moment better than it would have been otherwise.

Why do I do what I do? Because I need to find the moments that change the places and lives around me, and more importantly the moments that change me. It's what I live for. The desire to walk through each day with that ultimate goal in mind is the only fire that burns forever.

گذار

این رو من دارم دوباره تایپ می کنم چون یه بار تایپ کردم بعد آمدم بریزمش رو فلش در همون لحظه کامپیوتر ممد قاطی کرد…

و اما ،

خیلی حس غریبیه وقتی یکی یکی بچه ها دارن میرن و من اینجا (داخل دانشگاه ) موندم

مثل حس جودی ابت که همه هم خوابگاهی هاش رفته بودن و تو خوابگاه تنها بود البته اون قدرها هم تنها نشدم….

ولی چند روز پیش عرفان رفت و مرتضی هم داره می ره و رضا هم فکر کنم رفته باشه عباس هم میگه تا آخر هفته می ره….

خیلی های دیگه هم یا رفتن یا دارن میرن….

ما 4 سال با هم بودیم 4 سال با هم زندگی کردیم که شاید هیچ وقت به اندازه دوست های فوق العاده مدرسه باهاشون دوست نبودم ولی به خاطر اون همه خاطره های زیاد و این مدت طولانی جدا شدن ازشون سخته.

هر کسی داره می ره یه شهری و یه جایی.

مثلا مرتضی که 3 سال هم اتاقیم بود داره می ره سمنان و من الان فهمیدم که بهش عادت کرده بودم .

چند بار دیگه خواهم دیدشون؟

چه روزها و چه خاطره هایی که با هم گذشت

که اگه خاطره ای نداشت با هم گذشت… چه تصویر هایی که میان تو ذهنم که خودم تعجب میکنم که من تو همه اینا بودم؟

تصویر چند تا که دارن تو بالکن تو لیوان سوپ میخورن

تصویر چند تا که دارن با شلنگ آتش نشانی آب بازی می کنن

تصویر چند تا که دارن شیشه یه جایی رو میارن پایین

تصویر چند تا که دارن خوابگاه رو می چافن

تصویر دو تا که همش سر کلاس سرشون پایینه دارن می خندن

تصویر همون دو تا که سر کوئیز هم بی خیال نمیشن و از شدت غرابت سوال ها باز دازن می خندن

تصویر چند تا که زودتر از 9 صبح پا نمی شن ولی به خاطر کله پاچه 5 صبح بیدارن

تصویر ممد که داره ادای مرتضی رو در میاره و مرتضی داره ریسه میره

….

خیلی زیاده…

فقط امیدوارم همشون (بچه ها) هر جا که هستن خاطره هایی قشنگ تر از اونچه که با هم داشتیم رو بسازن….

Tuesday, September 4, 2007

پیش درآمد

سلام ما آمدیم که بمانیم و بمانیم؛