Saturday, August 22, 2009

...و

- داشت شیشه ادکلن گوشه میز رو نگاه می کرد و به این فکر می کرد، که چطور جدار داخلی شیشه اون انقدر صاف و قرینه ساخته شده. چند لحظه ای گذشت، صندلی رو که روی 2 پایه عقبی خودش و دست راستش به حالت تعادل در آورده بود خارج کرد و به کمترین سطح انرژی پتانسیل گرانشی رسید ولی یادش نمی اومد آنتروپیش افزایش پیدا کرده یا نه

دوباره چشمش رو چرخوند رو کتابی که داشت می خوند، سه چهار خطی خوند، آهنگ گیتاری بود که نسخه با کلامش توش می خونه باور کن همیشه باور کن .....

با خودش فکر کرد این آهنگو اگه تو کافی شاپ داش کیا بذاریم خیلی توپ می شه همه اونایی که اونجا نشستن شعر آهنگ رو با خودشون زمزمه می کنن، ولی مشکل اینجاس که داش کیا فقط دوس داره که کافی شاپ داشته باشه هنوز "کاف"ش رو هم نداره!

: نکنه اونایی که می خونن فک کنن منظورت سه حرف از کافی شاپ بوده

- هنوز تو تا چند خط دیگه حق نداری حرف بزنی، یادته؟

دوباره به خوندنش ادامه داد...

“There is a host of plate bending element with various mixture of displacement and rotational freedoms but probably the most popular host has become 2D version of ….”

ساعت 6 صبح شده بود فکر کرد اگر تا 9 صبح بیدار باشه خیلی خوب می شه چون بعدش می نونه روز رو بخوابه و فرداشب رو بیدار باشه

به یادگاری های کنار میز نگاه کرد از1359/8/26 شروع می شد و بعدشم 1366/7/12 و تا همین آخریش که 1387/10/23 که هم اتاقی سابقش نوشته بود "یادگاری از فری" !! چرا اینا رو اینجا نوشتن؟ احتمالا به همون دلیل که من اینارو اینجا می نویسم.

آهنگ بی کلام دیگه ای پخش می شه که شعرشو با خودش زمزمه می کنه:

" دامن کشان ساقی می خواران مست و گیسو افشان از میان یاران می گریزد"

در مورد ترتیب مصرعهاش مطمئن نبود، برای خودش صحنه را مجسم کرد که ساقی - که من می دونم اتفاقا یه دختر سفید و بور عینکی تصورش کرده بود - با دامن درازی که داره رو زمین کشیده می شه و یه پارچ می دستشه یا شایدم یه بطریه کسی چه می دونه شاید اصلا تو 4 لیتری باشه؟؟ نه احمق جان تو یه بطری مینا کاری شده است و مث نقاشی های چهلستون داره رو شونه اش کوزه رو می بره. حالا می تونست لحظه ای که ساقی از میان یاران می گریخت رو تصور کنه ولی آخه چجوری گیسوهاش افشان می شد؟ چرا ساقی می گریزه؟ منظورم اینه که چرا همیشه داره می گریزه؟ چرا نمی گه گریخت؟ اینجوری خیالم راحته که رسیده به یه جایی...

به این نتیجه رسید که گاهی حواسش بخاطر آهنگ پرت می شه.

- خسته نباشی فقط گاهی؟ گاهی!!؟؟

: چیه؟ بعضی وقتها هم درس می خونم دیگه

- مردک 1 ساعته اینجا نشستی 3 خط خوندی!

: من حداقل یه کم درس خوندم. بهتر از توام که نشستی شر و ور می نویسی، ببینم آخرش می خای به کجا برسی؟ یعنی آخرش چی رو می خای بگی؟

خورشید طلوع کرده بود. یه نگاهی به ساعتش انداخت. خودکارو برداشت. خواست به نوشتن ادامه بده، با خودش فکر کرد چرا باید ادامه بده؟ اصلا یادش نبود چرا شروع کرد به نوشتن! چی رو می خواست بگه؟ اصلا می خواست به کجا برسه؟

خودکار هنوز تو دستش بود به کنار میز نگاه کرد خواست بنویسه یادگاری در تابستان 88. خودکارو گذاشت رو میز. ننوشت.

Tuesday, August 18, 2009

ما و شاملو

واقعا فکر می کردم که باید چیزی بنویسم و بگم

که سکوت سرشار از ناگفته های شاملو به اینجا رسید،


بسیار وقتها با یکدیگر از غم و شادی خویش سخن ساز می کنیم

اما در همه چیزی رازی نیست، گاه به سخن گفتن از زخمها نیازی نیست

سکوت ملالها از راز ما سخن تواند گفت


انقد قانع کننده و دقیقا همون موقع که داشتم فکر نوشتن رو می کردم بیانش کرد که یه جورایی گفت خفه شو

و در ضمن ادامه شعر یک درام کامل می شه که ترجیح دادم نیارمش

Wednesday, August 12, 2009

ما و مک مورفی


چند وقت پیش داشتم دوباره دیوانه از قفس پرید رو می دیدم و متوجه شباهتای زیادش با وضعیت خودمون شدم
اون رای گیری هاش مخصوصا
ولی می دونید به نظر من قشنگترین دیالوگش اینه
» وای خدایا تو خیلی جوونی بچه جون اینجا چیکار می کنی؟
تو الآن باید تو یه ماشین کروکی باشی و دنیا رو سیاحت کنی
برای چی اینجا موندی؟
آخه شماها همش غر می زنید که چقد از اینجا خسته شدید بعد اونوقت جراتشو ندارین که راهتونو بکشید و ازینجا برید بیرون
شما خیال می کنید چتونه؟ خیال می کنید واقعا دیوونه این؟
شما دیوونه نیستین نیستسن
شما ازون احمقا که تو خیابونا پرسه می زنن دیوونه تر نیستین
»

کافیه که دیوونه خونه رو با مملکت تشابه بگیرین و تعداد زیاذی قرینه برای خودتون پیدا کنید
اگر فیلمشو ندیدید اکیدا توصیه می کنم که ببینید و اگر دیدید واقعا ارزششو داره یه بار دیگه ببینید

-------------------------------------------------
-- دیوانه از قفس پرید ترجمه جالبی است از
one flew over the cuckoo's nest

خیلی جلوی خودم رو گرفتم که نگم کتاب 1984 رو بخونید و دنبال قراین بگردید مخصوصا بعد از اعترافات اخیر ولی گفتم