Every day is a new day. It is better to be lucky. But I would rather be exact. Then when luck comes you are ready.
The Old Man and the Sea_Ernest Hemingway
Wednesday, April 27, 2011
Sunday, April 10, 2011
شاعرانگی رودهای
گاهی همون جزییات احمقانهاس که به خیال خود فراموش کردهای خرت رو میگیرن
حالا میخواد نقش گلی روی ناخن باشه یا ژاکت زردی بر تن
که پس کی ما فراموش میکنیم
که عاقل میشوی ناگهان و میگویی این تو خودی که نمیخواهی بفراموشی
که بگیریم بکپیم بابا
توی دل به خود عاقل میگوییم سیکتیر بابا، از ته دل هم میگوییم
آنقدر از ته که حالمان جا میآید، مثل آروغهای سعید که روح را جلا میدهد
که ملال
که آخر کی تا حالا یک ترم تمام و شاید بیشتر شلوار بنفش میپوشه؟
که ما را چه میشود؟
که ملال
حالا میخواد نقش گلی روی ناخن باشه یا ژاکت زردی بر تن
که پس کی ما فراموش میکنیم
که عاقل میشوی ناگهان و میگویی این تو خودی که نمیخواهی بفراموشی
که بگیریم بکپیم بابا
توی دل به خود عاقل میگوییم سیکتیر بابا، از ته دل هم میگوییم
آنقدر از ته که حالمان جا میآید، مثل آروغهای سعید که روح را جلا میدهد
که ملال
که آخر کی تا حالا یک ترم تمام و شاید بیشتر شلوار بنفش میپوشه؟
که ما را چه میشود؟
که ملال
Subscribe to:
Posts (Atom)