Monday, December 24, 2007

study

here is where i am studying.....

Last Session of B.S course

today i've finished my last session in my B.S course....
when i look deeply to this whole 9 semester from 5th mehr of 82 to now 4th dey of 86... i don't think i've changed much... i am still the same,
the boy who don't understand himself and tends to do something very unusual ,
by the way, what is passed is the past, i don't want to think about it anymore.. cause i am waitin for the next day to come....
i must prepare myself for farewell Isfahan University of Technology....

Tuesday, October 30, 2007

scenery


i took the original photo of this picture about our dormitory and of course i do some photoshop works on it
leave your opinion about that, if it is possible
take care

فاکتور کثیفی اتاق



پس از تحقیقات فراوان نمودار بالا برای اتاق ما بدست آمد

همونطور که مشخص است تغییرات کثیفی در ابتدا زیاده ولی بعد یه مدت افت پیدا میکنه و میشه حتی ازتغییرات کثیفی صرف نظر کرد خب این یه خبر خوبه به ویژه برای ما که تو نقطه " آ " هستیم این نشون میده تا چند وقت دیگه لازم نیست نگران کثیف تر شدن اتاقمون باشیم.

در ضمن این نکته هم حائز اهمیته که هیچ وقت این فاکتور به صفر نمی رسه چون همیشه یه جعبه پر ظرف کثیف گوشه اتاق افتاده...

Saturday, October 27, 2007

می زنم فریاد…..

هایده یه آهنگ داره به نام میزنم فریاد من تا حالا این آهنگ رو نشنیده بودم ولی تقریبا 10 12 سال پیش احسان این رو می خوند و یه مدت طولانی کلید کرده بود رو این آهنگ همیشه هم یه بیت شو فقط می خوند"تو زیرزمین خونه ی خیابون نیلوفر مون تو مشهد اونجا صدا می پیچید" بیتش این بود:

میزنم فریاد هر چه بادا باد وای از این طوفان وای از این بیداد

هیچ وقت هم امکان نداشت که بقیه اش رو بخونه و من همیشه می خواستم بقیه اش چیه.

تا این که الآن بعد این همه مدت این آهنگ رو شنیدم یه دفعه تمام اون روزها اومد تو ذهنم دوران نوجوانی من توی اون خونه ، مدرسه شهید هاشمی نژاد و یادش به خیر

من الآن 4 سال که دیگه مشهد زندگی نمی کنم و فکر هم نمی کنم در آینده به طور حرفه ای ! مشهد زندگی کنم و خانواده اصلا دیگه اون معنای سابق رو برام نداره و خیلی متفاوت تر و پر معنا تر از صرف کنار هم رو داره, جالب تر نیست که دور از خانواده باشی و دلت براشون تنگ شه تا در کنار هم باشین و هیچ احساسی نسبت به هم نداشته باشین؟ به هر حال قرار نیست همه ی ما تا ابد یه جا بمونیم.. باید رفت

ولی وقتی فکر می کنم به این که خانواده کوچیکه ما الآن انقدردور از هم شده که عید ها همدیگر و به زحمت می بینیم یه خورده دلم می گیره.

میزنم فریاد هر چه بادا باد وای از این طوفان وای از این بیداد

اگه خواستین آهنگ رو گوش بدین یا دانلود کنید این جا رو کلیک کنید.

Friday, October 26, 2007

رنگین کمان در اصفهان


این عکس رو یکی از همین روزای پاییزی گرفتم
خیلی کیفیتش بالا نیست ولی اگه زوم کنین یه چیزایی پیدان

Monday, October 22, 2007

Essay

As we have run out of topics i wanna post for you one of my essays that i write it due to my preparation for toefl exam, i will launch some stuff as soon as i can type in farsi better.
Take Care
Preparation for the Toefl Exam
Today, gaining a fair and acceptable point in Toefl exam is substantial for higher education. Everyone who wants to continue his education to higher education needs to gain a good point. But most of students do not know how to prepare for it especially new generation of Toefl exam, iBT.
There are lots of books and other sources of preparation. So because of great number of them a novice ESL student will be bewildered by them. The solution to this problem is choosing an experienced supervisor for the process of studying and choosing preparations.
Moreover, there are two kinds of preparation, computer aided preparation and convenient preparation that I recommend every test taker must use both of them appropriately. Though computer aided preparation is very important especially for iBT and CBT test takers. These preparations contain using CD-Rom and internet and also e-books yet convenient preparations contain using books and tapes.
Although gaining an acceptable point in Toefl seems to be hard, there is lots of information and sources throughout the world; with using them properly and studying hard everyone could pass the exam.
By: Hossein Ghayoor (all rights reserved for the author!!!)

Monday, September 17, 2007

hope


let's go further!

NOKIA 1100

اینا رو دیدین که ژیان شونو می­رن تو طرح تعویض خودروهای فرسوده عوض می­کنن پراید می­گیرن بعد همش غر می­زنن می­گن این چه ماشینیه همون قبلی بهتر بود؛ منم که الآن گوشی مو عوض کردم همون حس رو دارمو خوشا چراغ قوه 1100یادش به خیر اون موقع ها که با گوشی مون فوتبال بازی میکردیم

Thursday, September 13, 2007

inspiration

you’ve got to find what you love and as this is true for your work as it is true for your lovers.your works is gonna fill large part of your life and the only way to be truly satisfied is to do what you believe is a great work and the only way to do a great work is to love what you do. If you haven’t found it yet keep looking and don’t settle.

Steve Jobs
CEO of Apple & Pixar
Commencement speech for the graduates of Stanford University in 2005

عنوان نداریم

يكي از بزرگترين مشكلات تايپ فارسيه كه اگه تايپ فارسيم خوب بود اينجا هرروز يه پست جديد بود

بگذريم( يا بگزريم نمدونم يادم رفته) اين هم يك نمونه از پاك شده هاي حافظه ماست يك زماني حافظه ام خيلي بهتر از اين حرفا بود اما نمدونم چرا جديدتر ها حتي براي صحبت كردن فارسي هم بعضي كلمات يادم مي ره حالا چه برسه به اين كه ما ميخوايم امتحان تافل هم بديم و تافل آي بي تي !!!! هم اسپيكينگ! داره اون هم از نوع اينتگريتد! البته فكر مي كنم بخشي از همين فراموشي ها ناشي از زبان خوندن چون بنا به نظريه بقاي زبان اگر از يه زبان به مغزت اضافه كني از يكي ديگه كم مي شه.

ماه رمضون شروع شد و بماند كه ما اصلا تو حسش نيستيم و بسي سخت بر ما آيد روزه گرفتن ....

پس فردا هم انتخاب واحد داريم و اتفاقا تو حس اون هم نيستيم

ولي جديدا به اين نتيجه رسيدم زبان خوندن خيلي حال مي ده و ما از الآن برنامه بلند مدت بعدي را براي زبان فرانسه تنظيم كرديم.... بالآخره بايد بفهميم اين همه آهنگ فرانسوي رو هاردمون چي دارن تف ميدن. ميدونم از اين افق بلندي كه من در ياد گرفتن يك زبان جديد دارم(فهميدن آهنگ هاي فرانسوي رو هاردم) ذوق زده شدين...

ولي خداييش خيلي باحالن.... حالا يكي شو براتون آپلود ميكنم شاید شما هم رفتین ذنبال فرانسوی...واسه دانلوذش اینجا رو کلیک کنید

Saturday, September 8, 2007

something like life

There have been times when I've seen something so powerful; the tears begin to fall before the emotion even registers. It's during those times that I fall back on memories. The difficult experiences in my life make every other moment better than it would have been otherwise.

Why do I do what I do? Because I need to find the moments that change the places and lives around me, and more importantly the moments that change me. It's what I live for. The desire to walk through each day with that ultimate goal in mind is the only fire that burns forever.

گذار

این رو من دارم دوباره تایپ می کنم چون یه بار تایپ کردم بعد آمدم بریزمش رو فلش در همون لحظه کامپیوتر ممد قاطی کرد…

و اما ،

خیلی حس غریبیه وقتی یکی یکی بچه ها دارن میرن و من اینجا (داخل دانشگاه ) موندم

مثل حس جودی ابت که همه هم خوابگاهی هاش رفته بودن و تو خوابگاه تنها بود البته اون قدرها هم تنها نشدم….

ولی چند روز پیش عرفان رفت و مرتضی هم داره می ره و رضا هم فکر کنم رفته باشه عباس هم میگه تا آخر هفته می ره….

خیلی های دیگه هم یا رفتن یا دارن میرن….

ما 4 سال با هم بودیم 4 سال با هم زندگی کردیم که شاید هیچ وقت به اندازه دوست های فوق العاده مدرسه باهاشون دوست نبودم ولی به خاطر اون همه خاطره های زیاد و این مدت طولانی جدا شدن ازشون سخته.

هر کسی داره می ره یه شهری و یه جایی.

مثلا مرتضی که 3 سال هم اتاقیم بود داره می ره سمنان و من الان فهمیدم که بهش عادت کرده بودم .

چند بار دیگه خواهم دیدشون؟

چه روزها و چه خاطره هایی که با هم گذشت

که اگه خاطره ای نداشت با هم گذشت… چه تصویر هایی که میان تو ذهنم که خودم تعجب میکنم که من تو همه اینا بودم؟

تصویر چند تا که دارن تو بالکن تو لیوان سوپ میخورن

تصویر چند تا که دارن با شلنگ آتش نشانی آب بازی می کنن

تصویر چند تا که دارن شیشه یه جایی رو میارن پایین

تصویر چند تا که دارن خوابگاه رو می چافن

تصویر دو تا که همش سر کلاس سرشون پایینه دارن می خندن

تصویر همون دو تا که سر کوئیز هم بی خیال نمیشن و از شدت غرابت سوال ها باز دازن می خندن

تصویر چند تا که زودتر از 9 صبح پا نمی شن ولی به خاطر کله پاچه 5 صبح بیدارن

تصویر ممد که داره ادای مرتضی رو در میاره و مرتضی داره ریسه میره

….

خیلی زیاده…

فقط امیدوارم همشون (بچه ها) هر جا که هستن خاطره هایی قشنگ تر از اونچه که با هم داشتیم رو بسازن….

Tuesday, September 4, 2007

پیش درآمد

سلام ما آمدیم که بمانیم و بمانیم؛